معنی پدر شعر نو فارسی

اطلاعات عمومی

لغت نامه دهخدا

فارسی نو

فارسی نو. [ی ِن َ / نُو] (اِخ) رجوع به فارسی و فارسی دری شود.

واژه پیشنهادی

پدر شعر نو جهان

ویلیام باتلرینتز


ملقب به پدر شعر نو

نیمایوشیج

معادل ابجد

پدر شعر نو فارسی

1183

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری